بهرام بیضایی مردی از جنس اساطیر | بیوگرافی بهرام بیضایی نویسنده و کارگردان
بهرام بیضایی ملقب به «روشنفکر سینمای ایران»، از کودکی به سینما و تئاتر علاقهمند بود و پس از انصراف از تحصیل در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران، به فعالیت جدی در زمینه هنرهای نمایشی و سینما پرداخت.
بیضایی علاوه بر نوشتن نمایشنامه و کتاب، شغل کارگردانی و تهیهکنندگی فیلم را نیز از کسبوکارهای خود بهشمار میآورد. در ادامه، به بررسی سینمای بهرام بیضایی، این مرد بزرگ تاریخ هنر ایران خواهیم پرداخت.
بهرام بیضایی قبل از کارگردانی سینما، در حوزه نمایشنامهنویسی و کارگردانی تئاتر فعالیت داشت و در دهه ۴۰ به همراه هنرمندان برجستهی آن دوران، یعنی غلامحسین ساعدی، اکبر رادی و بیژن مفید، در حوزه فرهنگ و هنر فعالیت میکرد. او پس از تجربهی کارمندی در اداره ثبت اسناد، با انتشار مجموعه پژوهشهای خود در دوران دانشگاه، فعالیتهای فرهنگیاش را آغاز کرد. بیضایی بعد از تجربهی کارمندی در اداره هنرهای دراماتیک و نمایشی، اولین فیلم خود را با یک دوربین هشت میلیمتری ساخت. و این آغازی بود بر سینمای استاد بیضایی.
زمینههای مورد علاقه بهرام بیضایی
بیضایی به تحولات فرهنگی کشور علاقهمند بود و میل فراوانی به پژوهش عمیق در تاریخ، اسطوره و ادبیات ایران داشت. وی در کتابهای خود، مثل «نمایش در ایران»، به بررسی تأثیر تئاتر بر جامعه و سیاست در ایران پرداخت. سینمای بهرام بیضایی، تأثیر زیادی بر فرهنگ سینمایی ایران گذاشت و ایشون توانست با تفکر و رویکردهای نوین خود، نقش مهمی در توسعهی آن ایفا کند.
آثار سینمای بهرام بیضایی
رگبار
رگبار، فیلم بلندی است که در سال ۱۳۵۰ توسط بهرام بیضایی ساخته شد. این فیلم دارای درونمایههای اجتماعی و سیاسی بود که به شکل نسبتاً کمرنگی در آن به تصویر کشیده شده بودند.
داستان این فیلم حول محور زندگی یک معلم مدرسه به نام آقای حکمتی (با بازی پرویز فنیزاده) در جنوب شهر است که در آنجا با مسائل عاطفی و اجتماعی روبرو میشود. «رگبار» با بازی درخشان پروانه معصومی و پرویز فنیزاده، فضاسازی خوب بیضایی و درام پرکششی که دارد، هنوز هم جزو فیلمهای تماشایی تاریخ سینمای ایران محسوب میشود.
سفر، غریبه و مه
فیلم کوتاه «سفر» اولین فیلم کوتاه سینمای بهرام بیضایی بود که در سال بعد از ساخت «رگبار» ساخته شد. فیلم بلند بعدی او «غریبه و مه» بود که برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره بینالمللی قاهره شد.
بیضایی در این فیلم (با بازی پروانه معصومی و خسرو شجاعزاده)، تلاش کرد تا با استفاده از نشانهها و نمادها در درام، داستانی را از یک روستای دورافتاده کنار آب به تصویر کشیده و هویت را در آن جستجو کند.
کلاغها
پس از عدم توفیق در ساخت فیلم «حقایق درباره لیلا دختر ادریس»، بهرام بیضایی به پروژه «کلاغها» روی آورد.
این فیلم درباره مفهوم هویت و جستوجوی آن است و که این موضوع در فیلمهای بعدی سینمای بهرام بیضایی به شکلی دیگر به تصویر کشیده شدند. فیلم «کلاغها» با بازی پروانه معصومی و بهمن فرمانآرا، در سال ۱۳۵۶ ساخته شد و به تهیهکنندگی این هنرمند موفق به اکران رسید.
چریکه تارا – به کارگردانی بهرام بیضایی
با دیدن فیلمهای سینمای بهرام بیضایی، قطعاً به این نتیجه خواهید رسید که او یکی از برترین فیلمسازان ایرانی در استفاده از نشانهشناسی و نمادها است، که از این طریق توانسته است داستانهایی را از زوایای مختلف به تصویر بکشد.
پرمبرهن است که بیضایی با فیلمهایش توانسته بخشی از تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص دهد. اولین همکاری او با بازیگری سوسن تسلیمی در فیلم «چریکه تارا» بود که تداوم این همکاری، منجر به ساخت برخی از درخشانترین آثار سینمای ایران شد.
در این فیلم، تارا که شوهرش را از دست داده به همراه دو فرزندش در یک جاده جنگلی به مردی برمیخورد که لباس قدیمی تاریخی به تن دارد. او بعد از اینکه دوباره مرد تاریخی را میبیند، شمشیر قدیمی پدربزرگش را به او میدهد. تارا زنی است که بیضایی در ستایش زندگی به تصویر میکشد.
مرگ یزدگرد – به کارگردانی بهرام بیضایی
بیضایی پس از سالها موفقیت در صنعت سینما، فیلم بعدیاش «مرگ یزدگرد» را در سال ۱۳۶۰ بعد از انقلاب ساخت. این فیلم اقتباسی از نمایشنامهای بود که بیضایی بعد از انقلاب روی صحنه برد. در فیلم، داستان مرگ یزدگرد سوم قرار دارد که پس از رها کردن تاج و تخت در یک آسیاب مخفی میشود.
باشو غریبه کوچک
اثر بعدی سینمای بهرام بیضایی در سال ۱۳۶۴ «باشو غریبه کوچک» بود. بیضایی در این فیلم نگاه متفاوتی به جنگ داشت.
باشو غریبه کوچک، داستان یک پسربچهای جنوبی است در روزهای جنگ و موقع فرار خانوادهاش در شمال کشور گم میشود. یک زن شمالی پسربچه را پیدا میکند و با این که زبان یکدیگر را متوجه نمیشوند، به یک درک مشترک انسانی از هم میرسند.
سینمای بهرام بیضایی پر از آثار ماندگاری است که توانستهاند نگاه متفاوتی به موضوعاتی همچون جنگ و زندگی اجتماعی داشته باشند.
شاید وقتی دیگر
فیلم بعدی سینمای بهرام بیضایی، «شاید وقتی دیگر» است که دو سال پس از ساخت باشو غریبه کوچک ساخته شد.
داستان این فیلم درباره زنی است که به دلیل توهماتی که دارد، نمیتواند گذشته خود را به درستی به یاد بیاورد و حتی خاطراتش نیز از او گرفته شده اند.
زمانی که این زن، خود را در یک زن دیگر مشاهده میکند، دچار وحشت میشود و شوهرش نیز به تدریج به او مشکوک میشود. اما با کمک دوستانش، او به راز واقعی ماجرا پی میبرد. فیلم «شاید وقتی دیگر» تلاشی برای بازیابی هویت است و از لحاظ تدوین و شیوه دیالوگگویی، بسیار سادهتر از دیگر فیلمهای سینمای بهرام بیضایی است.
مسافران
فیلم بعدی سینمای بهرام بیضایی، «مسافران» است که در سال ۱۳۷۰ ساخته شد. این فیلم که با بازیهای درخشان هما روستا، جمیله شیخی و فاطمه معتمدآریا به روی پرده رفت، داستان یک آینه به عنوان میراثی خانوادگی است که باید برای مراسم عقد خواهری توسط خواهر دیگرش به دست او برسد، اما خواهر و خانوادهاش در راه میمیرند و عروسی تبدیل به عزا میشود.
این فیلم درباره امید به زندگی و بازیابی هویت است و بیضایی در آن تصویری از یک زندگی پر از امید و ناامیدی را در یک آینه به تصویر کشیده است.
سگکشی
«سگکشی» نیز فیلمی است که در دهه هفتاد ساخته شده و با وجود مشکلاتی که در این دوره برای فیلمسازان بوجود آمد، توانسته جایگاه خود را در بین فیلمهای ماندگار ایرانی پیدا کند.
داستان فیلم درباره گلرخ کمالی، نویسندهای است که به دلیل خیانت شوهرش با منشی شرکت، از ایران رفته و بعد از چند سال به ایران بازگشته است.
در این فیلم، گلرخ میخواهد رضایت طلبکاران شوهرش را بگیرد که هر کدام نماینده قشری از جامعه هستند و هر کدام به نوعی آدمهای ناجوری از کار درآمدهاند. با این حال، نقشهها پیچیدهتر از چیزی است که او تصورش را میکرده و در نهایت با پختگی بیشتری به دنبال زندگی خود میرود.
پس از فیلم بسیار پرطرفدار «سگکشی»، آقای بیضایی تصمیم گرفت از عالم فیلمسازی دور شود تا به تلاشهایش در سایر حوزههای هنری بپردازد. تا اینکه در اواسط دهه هشتاد، در کنار کیارستمی، فرمانآرا، مهرجویی و کارگردانان دیگر، کارگردانی بخشی از فیلمی با عنوان «فرش سخنگو» را برعهده گرفت.
وقتی همه خوابیم – آخرین فیلم بهرام بیضایی
آخرین فیلم سینمای بهرام بیضایی با عنوان «وقتی همه خوابیم»، داستان سینماییای است که آسیبهای زیادی به او زده است.
فیلم درباره یک بازیگر با استعداد سینمایی است که به دلیل زد و بندهای تهیه کننده با یک ستاره محبوب، از پروژه خارج میشود. این موضوع باعث میشود که کارگردان مجبور به تغییراتی در فیلمنامه شود.
بعد از ساخت این فیلم، بیضایی از عالم سینمای ایران خداحافظی کرد و به دانشگاه استنفورد دعوت شد. او در این دانشگاه به تحقیق و تدریس مشغول بوده و چند نمایش هم در آنجا اجرا کرده است. البته بعضی از آثار او در ایران منتشر شدهاند و برخی از کارگردانان مثل محمد رحمانیان، نمایشنامههای او را به صحنه بردهاند.
آثار هنرمند بزرگی مثل بهرام بیضایی، دارای جنبههای هنری، اجتماعی و فرهنگی فراوانی است که یک پست وبلاگ، برای بررسی آنها بسیار ناچیز است و چه بسا درباره کاری که او برای تئاتر و سینمای ایران انجام داده است، صدها جلد کتاب میتوان نوشت. علی ایها الحال، تلاش کردیم در این مطلب گوشههایی از سینمای این استاد بزرگ را به مخاطبین اکتو معرفی کنیم.
نویسنده: مهدی یوسفی مهر
اکتو پلتفرم جامع فعالان تئاتر و سینما
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.