تئاتر چیست؟ / خاستگاه تئاتر / انواع سبک و ژانر در تئاتر
در مقالهی پیش رو قصد داریم به تئاتر و خاستگاه آن و مباحث حول محور تئاتر بپردازیم. که این عناوین به ترتیب شامل موارد زیر است:
- نظریه پردازان تئاتر
- انواع سبکهای نمایشی تئاتر
- انواع ژانرهای نمایشی تئاتر
- تمرینات مربوط به تئاتر
تئاتر و خاستگاه آن
عناصر تئاتری و دراماتیک را در هر جامعهی انسانی می توان سراغ گرفت، صرفه نظر از آن که این جوامع پیشرفته و پیچیده باشند یا نباشند. این عناصر در رقص ها و مراسم مردم ابتدایی همان قدر بارزند که در مبارزات سیاسی، راهپیمایی ها، مسابقات ورزشی، مراسم مذهبی، و حتی در بازی های کودکانه.
غالب شرکت کنندگان در این گونه فعالیت ها خودشان فکر نمی کنند که در رویدادی تئاتری حضور پیدا کرده اند. میان تئاتر به عنوان یک شکل هنری و بهره برداری ضمنی از عناصر تئاتری در فعالیت های دیگر تمایز وجود دارد.
در توضیح خواستگاه های تئاتر، تاریخ نویسان متکی به نظریه هستند چون مدارک قابل استناد در این مورد زیاد نیست. برای پاسخ به این سوال که “تئاتر چگونه به وجود آمده؟” تاریخ نویسان مجبورند زمانی را مجسم کنند که عناصر تئاتری وجود نداشتند.
در مرحله اول که از سال 1875 تا 1915 به طول انجامید، مردم شناسان به رهبری سر جیمز فریزر ادعا کردند که همه فرهنگها از یک الگوی تکاملی پیروی می کنند؛ در نتیجه جوامع ابتدایی موجود در عصر حاضر، می توانند منبع مستندی در بارهی تئاتر هزاران سال پیش در دسترس ما بگذارند.
در آغاز انسانها به نیروهایی باور داشتند که بقای او را در اختیار و سلطه خود داشتند. پس به دنبال راههایی گشتند تا بتوانند نظر این نیروها را جلب کنند، این مجموعه اقدامات در طول دورههای مختلف سیقل یافتند و آیینها را شکل دادند. داستانها و اسطورهها هم در اطراف همین آیین ها شکل گرفتند. مجریان آیین یا شرکت کنندگان در مراسم، نقش شخصیتهای اساطیری یا نیروهای فوق طبیعی را بازی می کنند، و این اجرای نقش نشانه، یا آغاز پیدایش یک صحنه دراماتیک است.
نظریه پردازان تئاتر
در این بخش معرفی کوتاهی خواهیم داشت از تاثیرگذارترین کارگردان ها در تحولات مربوط به آموزش و طراحی صحنه در تئاتر، برای مطالعهی بیشتر راجع به هرکدام از نظریه پردازان کافیست بر نام آنها کلیک کنید تا به مقالات ما دسترسی پیدا کنید.
-
استانیسلاوسکی
استانیسلاوسکی کارگردان بزرگی است که «تئاتر هنر مسکو» را پایه گذاری کرد. نمایشنامه های چخوف را روی صحنه برد و برای بازیگران سیستمی کاربردی ایجاد کرد و آنها را مفصل در کتاب های «کار هنرپیشه روی خود» و «کار هنرپیشه بر روی نقش» و همچنین کتاب اتوبیوگرافی خود به نام «زندگی من در تئاتر» بیان کرده است.
-
برتولت برشت
برتولت برشت، نمایشنامه نویس، کارگردان و شاعر بزرگ آلمانی است که تئاتر را ابزاری برای ایجاد تغییر اجتماعی میدانست. مسئله مورد توجه او تغییر بود و شیوهای که با آن بازیگران خود را هدایت میکرد «بیگانه سازی» نام گرفته است.
-
گوردون کریگ
او بازیگر، کارگردان و طراح صحنه انگلستانی است که معتقد است «هنر تقلید نیست، خلاقیت است». از جمله کتاب های او میتوان به «درباره هنر تئاتر» اشاره کرد.
-
ماکسن راینهارت
او بازیگر، کارگردان و مدیر تئاتر اتریشی است. او به سرعت رشد کرد و توانست در تئاتر «دویچز»، بعنوان کارگردان هنری کار کند و خیلی سریع وین را به یکی از بزرگترین مراکز تئاتری اروپا تبدیل کند.
-
اروین پیسکاتور
پیسکاتور از کارگردانان و صحنه پردازان مطرح و صاحب سبک آلمان است. او که کارش را با ماکس راینهارد نامی آغاز کرد، تئاتر را بعنوان شورا و تماشاگران را هیئت قانونگذار می دانست و بر نقش سیاسی- اجتماعی تئاتر تاکید بسیاری داشت.
-
وسولد میرهولد
میرهولد کارش را با همکاری هنر مسکو و استانیسلاوسکی آغاز کرد اما به مرور زمان، زوش رئالیستی استانیسلاوسکی را رد کرد و گروه خود را با نام «گروه تئاتر نو» بنیان نهاد و شیوهای کاملا غیررئالیستی که مبتنی بر بدن و حرکات آکروباتیک و استفاده از عناصر نمایشی عصر ماشین بود، پیش گرفت. شیوهای که بیومکانیک نام گرفت.
-
یوگنی واختانگف
واختانگف بازیگر و کارگردان صاحب سبک روسی است که در نوجوانی کارش را در گروه هنر مسکو و با استانیسلاوسکی آغاز کرد. او برخلاف نظر استادش عقیده داشت که تماشاگر در تئاتر می نشیند و یک لحظه هم فراموش نمی کند که در تئاتر نشسته است.
-
ریشارد واگنر
واگنر در حوزه موسیقی شهرت بیشتری دارد تا تئاتر اما پلی که او میان نمایش و موسیقی زد، فراموش نشدنی است. او با بکارگیری افسانههای کهن و حماسی با جان دادن به آنها بر روی صحنه گامی موثر را در عرصه هنر برداشت. او درام خاص خود را شکل داد که «درام واگنری » نام گرفت. از معروف ترین آثار او «پارسیفال» است.
انواع سبکهای نمایشی تئاتر
سبک هایی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، تنها مختص دنیای نمایش نیستند بلکه در تمامی هنرها کاربرد دارند و آثاری را به خود اختصاص دادهاند. در اینجا ما به ویژگی های سبک های مختلف در حوزهی تئاتر میپردازیم.
-
رئالیسم یا واقع گرایی
هر آن چیزی که درجامعه و اطرافتان در جریان است را می توانید در تئاتر رئالیستی ببینید با این تفاوت که شاخ و برگ های اضافی آن هرس شده و به موضوعات اصلی بر روی صحنه پرداخته میشود. مناسبات خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و قوانین صحنهای همان است که در زندگی روزمره با آن سروکار دارید. از این روست که نام این سبک رئالیسم یا واقع گرایی است. هنریک ایبسن را پیشگام نمایشنامه نویسی در سبک رئالیسم میدانند.
-
ناتورالیسم یا طبیعت گرایی
این سبک در پایان سده نوزدهم و با مقاله امیل زولا شروع شد که در آن آنچه در طبیعت با تمام زشتی ها و زیبایی ها وجود دارد را نمایان میکند. نمایش گوشت واقعی بر روی صحنه نمایش توسط آندره آنتوان گواه این حقیقت است که هنرمندان این سبک از نمایش آنچه حقیقت ندارد پرهیز میکنند و هر آنچه در طبیعت هست از نظم و بی نظمی، آشوب و زشتی را نمایان میکنند.
-
امپرسیونیسم یا تاثر آنی
با این سبک در نیمه دوم قرن نوزدهم و در آثار آنتوان چخوف روبه رو میشویم. احساسی گرایی و تاثرات آنی شخصیت ها و تغییرات پیوسته و دمدمی مزاج بودن آنها را می توانید در این آثار ببینید. سبکی که بعدها با اکسپرسیونیسم شدت یافت.
-
اکسپرسیونیسم
اکسپرسیونیست ها قواعد مربوط به سبک رئالیسم و ناتورالیسم را بطور کلی کنار گذاشتند و خود را از امپرسیونیست ها جدا کردند. آنها قائل به رویا، ذهن، ناخودآگاه و جنبه روانشناسانه شخصیت بودند و آنچه بشدت برآن اصرار داشتند بزرگنمایی درونیات شخصیت اصلی نمایش بود.
-
سوررئالیسم یا فرا واقع گرایی
آنچه سوررئالیسم را میسازد غیرواقع گرایی است. هرچیزی جز واقعیت و همین هرچیزی فضای بی انتهایی را برای کار خلاقه هنرمند فراهم میکند. سوررئالیسم در دهه 20 و 30 قرن بیستم ظهور پیدا کرد و تکیه گاه آن ناخودآگاه و تصاویر غریب و ناآشنا بود. لویی آراگون و آندره برتون از رهبران اصلی این جنبش محسوب میشوند.
-
سمبولیسسم یا نماد گرایی
احتمالا آثار موریس مترلینگ را خواندهاید، آنچه در نمایشنامه کوران یا پرنده آبی او در جریان است استفاده از نمادگرایی یا سمبولیسم است. سمبولیسم در ربع آخر قرن نوزدهم بعنوان اولین انحراف از رئالیسم شناخته میشود. پیروان این جنبش قائل به این حقیقت هستند که آنچه اهمیت دارد واقعیت و ظاهر و چگونگی افتادن اتفاقات نیست بلکه حقیقت در اندرون و باطن وقایع نهفته است و این مسئلهایست که باید به آن پرداخته شود. آنها برای نشان دادن منظور خود از نمادها، اسطورهها و استعاره استفاده میکردند.
-
دادائیسم یا مسخرگی
جنگ فقط ساختمان ها و شهرها را ویران نمیکند، جنگ به همراه جانهایی که می گیرد، کلمات و مفاهیم را هم از معنایشان ساقط می کند. دادائیسم با همین پشتوانه بعد از جنگ جهانی اول توسط هنرمندان آلمانی پیریزی شد. پوچی، بی معنایی، مسخره بودن همه چیز و رد قوانین دنیای بورژوایی. احتمالا اگر به تماشای نمایشی در این سبک بنشینید، چیزی از آن دستگیرتان نشود، چون قرار هم نیست پیامی جز آشوب و پوچی هر چیزی داشته باشد. بی معنا و نامتعارف بودن اساس این سبک تئاتر است.
-
فرمالیسم یا شکل گرایی
فرمالیست ها معتقد بودند تمامی ارزش یک اثر در فرم و شکل و ترکیب بندی آن اثر نهفته است. آنها حتی معنا و محتوا را هم در سیطرهی شکل میدانستند. این سبک از تئاتر معنا و معناگرایی را به حداقل می رساند، دست به حذف زبان و کلمات می زند و بازی و میزانسن های نمایشی را محدود و کوچک می کند. آنچه نمایان است شکل اجرا مستقل از معناست.
-
مدرنیسم
مدرنیسم یا نوگرایی به کنارگذاشتن سنت های قدیمی و پرداختن به مسائل اجتماعی، سیاسی و هنری از دریچهای تازه می گویند. با گسترش فناوری و انقلاب های صنعتی مدرنیسم هم سربرآورد و برضد مسیحیت و دستورات آسمانی قد برافراشت. موضوع اصلی در مدرنیسم انسان است. انسان و قوانین انسانی، منطق انسانی و علوم بکار برده شده توسط انسانها بخصوص ریاضیات.
-
پست مدرنیسم
آنچه از آوار مدرنیسم سربرآورد را پست مدرنیسم نامیدند. تمامی مکتب های هنری که پس از مدرنیسم بوجود آمدند در دسته پست مدرن یا پسانوگرایی قرار میگیرد. این سبک شروع به ساختار شکنی کرد و بنایی را که مدرنیسم با قوانین و مقررات خشک انسانی ساخت، فرو ریخت. این سبک مرز مشخص بین هرچیزی را اعم از زشت و زیبا، خوب و بد، اخلاقی و غیراخلاقی را می شکند و گفتهی فوکو: فلسفه قرن 20 باید تئاتری را روی صحنه ببرد تا زرتشت نیچه روی آن به رقص درآید و در دهان آپولو خدای یونان بزند.
انواع ژانرهای تئاتری
ژانرهای تئاتری انواع و اقسام مختلفی دارند که هرکدام در دورهی بخصوصی و تحت تاثیر جوامع مختلف بوجود آمدهاند. در ادامه به معروف و پرطرفدارترین این ژانرها بصورت خلاصه میپردازیم.
-
تراژدی
یکی از ژانرهای نمایشی تراژدی نام دارد که ریشه در مناسک یونان باستان دارد. تراژدی یا غمنامه ترکیبی است از دو واژهی “تروگوس” و “اویدیا” که اولی به معنای “بز” و دومی به معنای ” سرود” است. درواقع به آواز بزی اشاره دارد که به مسلخ میرود و از مرگ خود آگاهی دارد. تراژدی به رابطه میان انسان و خدایان یونانی میپرداخت و انسان ها را مغلوب سرنوشت و قدرت خدایان به نمایش میگذاشت تا از طریق وحشت و ترس عواطف تماشاگران را تطهیر کند.
-
کمدی
نمایشی به ظاهر خنده دار و مسرت بخش که ما را از سطح مسائل فراتر می برد و با حقیقت مسائل یا شخصیت ها آشنا میکند. نمایش کمدی قصد دارد تا از طریق خنده به نقد جامعه، موقعیت ها و شخصیت ها بپردازد و ضمن سرگرم کردن مردم آنان را آگاه کند و در عین حال به کسی آسیبی نمی رساند.
-
تراژدی- کمدی
تراژدی به مسائل جدی و مهم می پردازد و کمدی در نقطه مقابل آن به موضوعات پیش پا افتاده. ترکیب این دو تراژدی- کمدی را می سازد. زمانی که با نگاهی کمیک به مسائل جدی، نگاه کنیم تا با خنده ای که از تماشاگر دریافت می شود، همزمان او را به فکر فرو برده و احساسات او را منقلب کنیم. تراژدی- کمدی ساخته می شود. همانند آثار آنتوان چخوف.
در مقالات دیگر سایت می توانید درباره انواع کمدی مفصل مطالعه کنید.
-
اپرا
اپرا نوعی از نمایش مجلل و پرزرق و برق است که اجزای اصلی آن شامل: نور، رقص، موسیقی و آواز است. در این نوع از نمایش هیچ مکالمه معمولی وجود ندارد و تمام متون منظوم هستند.
-
اپرت
اپرت همان اپرا است با این تفاوت که موضوع آن خنده آور و کمدی است.
-
نمایش تاریخی
هدف نمایش تاریخی دادن اطلاعاتی مستند در قالب داستان به مخاطب است. آشنایی با تاریخ و اتفاقات آن، فلسفه و سرگذشت شخصیت های بزرگ و تاثیرگذار هدف این نوع نمایش هاست.
-
نمایش اپیک
این ژانر از نمایش با برتولت برشت آغاز شد. او تمهیدات تئاتر ارسطویی را با فن بیگانه سازی جایگزین کرد تا تنها عقل و اراده ی تصمیم گیرنده را در تماشای نمایش دخیل کند و پرونده ی احساسات را ببندد.
تمرینات تئاتر
تئاتر و نمایش هم همانند دیگر فعالیت های انسانی دارای تمرینات مخصوص به خود است. با کسب مهارت های لازم و اساسی در این حرفه است که می توان درخشید و موفق شد. در ادامه بطور خلاصه به انواع این تمرینات خواهیم پرداخت.
-
تمرینات بدن در تئاتر
اولین چیزی که مخاطب با آن روبه رو می شود، بدن بازیگر است. حتی اگر بازیگر لب به سخن باز نکند، بدن او گویا و ابزاری است برای انتقال معانی به مخاطب. بنابراین داشتن بدنی توانا و اصطلاحا باشعور برای بازیگر الزامی است و این ربطی به چاقی و لاغری بازیگر ندارد. برای تربیت و آموزش بدن معلمان این حرفه تمریناتی را طراحی کرده اند که می توانید با انواع آن در مقاله تمرینات آشنا شوید.
-
تمرینات بیان در تئاتر
بیان و صدا و نوع ادای کلمات و دیالوگ ها هم بسیار اهمیت دارد. قدرت بازیگر در ادای کلمات، وضوح و رسایی صدا و برد صدا از جمله این موضوعات مهم هستند که برای هرکدام تمرینات مخصوصی وجود دارد که مهم ترین آن تنفس و کنترل و استفاده درست از آن است.
-
تمرینات چهره/ صورت در تئاتر
صورت شما گویای همه احساسات شماست حتی احساساتی که سعی دارید پنهان کنید. داشتن چهرهای منعطف و ورزیده برای بیان احساسات از مولفههای مهم در بازیگری است که باید در پرورش آن کوشا باشید.
-
تمرینات ذهنی در تئاتر
همه چیز از ذهن نشات میگیرد و داخل ذهن شما هرچیزی می تواند وجود داشته باشد از آشفتگی و فکرهای بی اهمیت تا سکوت و تمرکز بر اعمال خاص. شما بعنوان یک بازیگر قدرتمند باید بتوانید افسار ذهنتان را در دست بگیرید و آن را کنترل کنید تا بتوانید بر موضوعات مورد نظرتان تمرکز کنید و بازی درخشانی بر روی صحنه ارائه بدهید. داشتن تمرکز، تعادل؛ زیبایی و غیره همه بستگی به ذهن شما دارد.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید.
نویسنده: مهرسا پروانه
اکتو پلتفرم جامع فعالان تئاتر و سینما
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.