سینمای استیون اسپیلبرگ | هنرمند جهانی هنر هفتم
استیون اسپیلبرگ کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده برنده جایزه اسکار است که برای آثاری مانند «آروارهها»، «ای.تی»، «به رنگ ارغوان»، «فهرست شیندلر»، «نجات سرباز رایان»، «اگه میتونی منو بگیر»، «لینکلن»، «پل جاسوسان» و بسیاری فیلمهای دیگر شناخته میشود. او در کودکی یک فیلمساز آماتور بود، ولی در ادامه سینمای استیون اسپیلبرگ به جایگاهی جهانی دست پیدا کرد. او در سال 1994 استودیو Dreamworks SKG را تأسیس کرد که این استودیو در سال 2005 توسط پارامونت پیکچرز خریداری شد.
آغاز کار سینمای استیون اسپیلبرگ
اسپیلبرگ در 18 دسامبر 1946 در سینسیناتی ایالت اوهایو به دنیا آمد. او در حین بزرگ شدن چندین بار نقل مکان کرد و بخشی از دوران جوانی خود را در آریزونا گذراند. او در اواخر دهه 1960، به یکی از جوانترین کارگردانان تلویزیونی یونیورسال تبدیل شد. یکی از فیلمهای تلویزیونی بسیار تحسینشده او، «دوئل» (1972) بود که فرصت کارگردانی سینما را برای او به ارمغان آورد. پس از آن، کلکسیون موفقیتهای سینمای استیون اسپیلبرگ، او را به موفقترین کارگردان تجاری در تاریخ سینما تبدیل کرد.
آثار شاخص سینمای استیون اسپیلبرگ
«آروارهها»، «به رنگ ارغوان» و «فهرست شیندلر»
فیلمهای سینمای استیون اسپیلبرگ یا دست روی ترسهای اولیه انسانها میگذاشتند (مانند «آروارهها-1975») یا فانتزیهای کودکان در این جهان و فراتر از آن را واقعیت میبخشیدند. (مانند «برخورد نزدیک از نوع سوم-1977» و «ای.تی.-1982») همچنین برخی آثار سینمای استیون اسپیلبرگ اقتباسهای ادبی بودند. (مانند «به رنگ ارغوان-1985» و «امپراتوری خورشید-1987») برخی فیلمهای دیگر او با ماجراهای قهرمان جسور سینمای استیون اسپیلبرگ، یعنی ایندیانا جونز، تماشاگرانی در سطح جهانی را درگیر خود میکردند. (مانند «مهاجمان صندوق گمشده-1981» و «ایندیانا جونز و معبد مرگ-1984») علاقه اسپیلبرگ به داستانهای فانتزی تخیلی مانند پیتر پن در «هوک-1991» مشخص میشود در حالی که «پارک ژوراسیک-1991» و دنباله آن «دنیای گمشده : پارک ژوراسیک-1997» مملو از سکانسهای اکشن سنتی و دایناسورها به عنوان هیولاهای ترسناک هستند.
سینمای استیون اسپیلبرگ به فیلمهای تاریخی تأثیرگذارش نیز شناخته میشود. درام هولوکاستی «فهرست شیندلر» (1993) با بازی لیام نیسون در نقش تاجری که به نجات شهروندان یهودی کمک میکند، هفت جایزه اسکار برد. که اولین اسکار استیون اسپیلبرگ به عنوان بهترین کارگردان را نیز شامل میشد. در سال 1998، او در فیلم «نجات سرباز رایان» برای بار دیگر جنگ جهانی دوم را از دید سربازان آمریکایی در اروپا مرور کرد که برای او جایزه اسکار دیگری به عنوان بهترین کارگردان به ارمغان آورد. اولین شرکت فیلمسازی او، Amblin Entertainment که در سال 1982 تأسیس شد، چندین فیلم موفق دیگر از جمله «بازگشت به آینده» (1985) و دو دنباله آن، و همچنین «چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت» (1988) را تولید کرد.
Dreamworks و Sci-Fi Adventures
در سال 1994، اسپیلبرگ با همراهی جفری کاتزنبرگ و دیوید گفن استودیو جدیدی به نام Dreamworks SKG را راهاندازی کرد. در سال 2001، او پروژه علمی تخیلی AI : هوش مصنوعی که توسط استنلی کوبریک آغاز شده بود را به پایان رساند. فیلمهای بعدی سینمای استیون اسپیلبرگ شامل یک فیلم علمی تخیلی دیگر به نام «گزارش اقلیت» (2002) و «مونیخ» (2005) بودند که دومی نامزد جایزه اسکار شد. او همچنین تهیهکننده فیلمهای «پرچمهای پدران ما» (2006) و نامههایی از ایوو جیما (2006) به کارگردانی کلینت ایستوود شد.
سینمای استیون اسپیلبرگ در سال 2008، حامل اتفاق مهمی بود. اسپیلبرگ برای ساخت آخرین قسمت از حماسه ایندیانا جونز به نام «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین» دوباره با جورج لوکاس متحد شد. اسپیبلرگ این فیلم را بر اساس داستان لوکاس کارگردانی کرد و هریسون فورد در آن نقش اصلی را بازی کرد. او همچنین در سال 2011 انیمیشن «ماجراهای تنتن» را بر اساس کمیکبوکهای معروف «هرژه» کارگردانی کرد. دیگر اثر سینمای استیون اسپیلبرگ در این سال، «اسب جنگی» (2011) بود که در شش رشته نامزد جایزه اسکار شد.
در نوامبر 2012، سینمای استیون اسپیلبرگ پروژه افسانهای دیگری به نام «لینکلن» را آغاز کرد که در آن دنیل دیلوییس در نقش آبراهام لینکلن ایفای نقش میکرد. این فیلم بسیار مورد بحث قرار گرفت و در نهایت نامزد 12 جایزه و برنده 2 جایزه اسکار شد.
اسپیلبرگ در سال 2015، تهیهکننده اجرایی فیلم پرفروش «دنیای ژوراسیک» بود. بعدتر او در همان سال، فیلم دیگری را کارگردانی کرد. «پل جاسوسان» (2015) با بازی تام هنکس که فیلمی هیجانانگیز درباره جنگ سرد بود و نامزد جایزه اسکار شد. اسپیلبرگ و هنکس قبلاً در پروژههایی مانند «اگه میتونی منو بگیر» (2002)، «ترمینال» (2004) و «نجات سرباز رایان» با هم همکاری کرده بودند.
جدیدترین آثار سینمای استیون اسپیلبرگ
از متاورس تا برادران وارنر
کمی بعد، تام هنکس یک بار دیگر برای نقش اصلی فیلم دیگری از سینمای استیون اسپیلبرگ، به نام «پست» (2017) انتخاب شد. او در این فیلم برای اولین بار با مریل استریپ همبازی شد. این فیلم به اقدامات ناشر واشنگتن پست (استریپ) و سردبیر آن (هنکس) میپردازد که تلاش میکنند با وجود مخالفتهای رئیس جمهور ریچارد نیکسون، اسناد پنتاگون، بخشی از گزارش وزارت دفاع در مورد دخالت نظامی در ویتنام را در معرض دید عموم قرار دهند.
اسپیلبرگ شیفته این داستان معاصر بود و ساخت آن، نامزدی گلدن گلوب بهترین کارگردانی و جایزه اسکار بهترین فیلم را برای او به ارمغان آورد. «پست» همچنین به بررسی رفتار با زنان در محل کار میپرداخت. اسپیلبرگ گفت: «وقتی اولین پیشنویس فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم این چیزی نیست که بتوانم دو یا سه سال برایش صبر کنم. این داستانی بود که احساس کردم همین امروز باید بگویم».
«بازیکن شماره یک آماده» (2018) بازگشت سینمای استیون اسپیلبرگ به ژانر اکشن ماجراجویی بود. اینفیلم که بر اساس کتاب پرفورش ارنست کلین ساخته شده است، داستان یک یتیم نوجوان و دوستانش است که در تلاشند یک بازی واقعیت مجازی پیچیده را کرک کنند. این فیلم دنیای متاورس را به مردم جهان نشان میدهد.
این فیلم تا سه هفته پس از اکرانش در ماه مارس، نزدیک به 500 میلیون در سرتاسر جهان فروخت. فروشی که مجموع فروش فیلمهای اسپیلبرگ را به رقمی بالای 10 میلیارد دلار رساند.
در ماه آوریل، اعلام شد که او در حال همکاری با برادران وارنر است. DC Entertainment سریال Blackhawk را که در مورد یک خلبان جنگنده و اسکادران جنگی نازیهایش است را پخش خواهد کرد. اسپیلرگ احتمالاً برای تولید و کارگردانی این اثر اقتباسی انتخاب شده است.
بازیگری در سینمای استیون اسپیلبرگ
استیون اسپیلبرگ از زوم شات و حرکات نرم دوربین برای تغییر ترکیببندی نما در طول یک فیلمبرداری یک برداشت منفرد استفاده میکند. این تغییر شامل حرکت از یک فول شات به مدیوم شات، سپس به مدیوم کلوز، در آخر به لانگ شات و در نهایت بازگشت به مدیوم کلوز است. که همه اینها بدون هیچ کاتی انجام میشود.
وجود چنین ظرافت و پیچیدگی در دکوپاژهای استیون اسپیلبرگ صرفاً برای زیبایی کار نیست، بلکه چنین اعمالی در فیلمبرداری بازیگری که در مقابل دوربین قرار دارد را هم تحت تأثیر قرار میدهد و احساسات و کنشهای او را شدیدتر یا لطیفتر نشان میدهد. همچنین در نوع نگاه و مواجهه او با شخصیتهای دیگر فیلم نیز تأثیر خواهد داشت.
همچنین بازیگران سینمای استیون اسپیلبرگ باید به ورود و خروجهای پی در پی در نماها عادت داشته باشند، و این نه فقط منحصر به شخصیتهای فرعی، بلکه مخصوص شخصیتهای اصلی سینمای استیون اسپیلبرگ است.
مجموعاً، به نظر میرسد که دوربین در فیلمهای اسپیلبرگ باید به عضوی از بدن بازیگر تبدیل شود و بازیگر باید ریتم حرکات و اعمالش را تماماً با دوربین و دکوپاژ اسپیلبرگ وفق دهد؛ که این نکته باعث میشود بازیگرانی که از مدتها قبل با این کارگردان آشنا هستند، در مقابل دوربین او راحتتر باشند.
منابع: biography و studiobinder
نویسنده: مهدی یوسفی مهر
اکتو پلتفرم جامع فعالان تئاتر و سینما
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فوق العاده بود