در حال نمایش 11 نتیجه

پرفورمنس در لغت به معنای اجراست. هنر پرفورمنس یا همان پرفورمنس‌آرت می‌تواند در لحظه اتفاق بیفتد و همه عملکردها از پیش تعیین شده و قابل پیش بینی نباشد. همچنین ، پرفورمنس رابطه مستقیمی با مخاطب دارد و بازی رفت و برگشتی بین تماشاگر و بازیگر دیده می شود. حضور تماشاگران در یک پرفورمنس می تواند تأثیر بسزایی در روند کار داشته باشد.
بهتر است پرفورمنس یکبار اجرا شود. به این دلیل که پرفورمنس برای متحیر کردن تماشاگر فقط یکبار تاثیرگذار است. پرفورمنس فقط در دو مورد بیشتر دیده می‌شود، یکی در رسانه ها ( در عکس ها و فیلم ها) و دیگری حافظه جمعی است، یعنی تماشاگرانی که این اثر هنری را میبینند و آن را به دیگران منتقل می‌کنند.
ماریانا آبراموویچ ( مادر هنرپرفورمنس )، این گونه پرفورمنس را تعریف می‌کند: «پرفورمنس ساختاری است، فیزیکی-روانی که هنرمند در برابر مخاطب وارد آن ساختار می‌شود و از لحظه‌ای که دیالوگ انرژی برقرار می‌شود، هر اتفاقی که در این برهه زمانی مکانی بیفتد، جزوی از پرفورمنس است.»
یک تعریف ساده از پرفورمنس: «وقتی کسی که در دنیای هنر نیست، از من می‌پرسد داری چه کار می کنی؟! می‌گویم: مثل یک تابلوی نقاشی یا مجسمه است که فقط من به جای اینکه روی یک بوم یا روی کاغذ نقاشی کنم در فضا نقاشی می‌کنم و به جای استفاده از رنگ هم از انرژی استفاده می‌کنم.»
تاریخچه پرفورمنس
پرفورمنس در دهه 50 و 60 میلادی به وجود آمد و علت به وجود آمدن پرفورمنس این بود که یک سری افراد ، به دلیل شرایط عمومی جامعه خود ، در اعتراض به مجموعه ای از کادرهایی که الزاما هنرمندان نبودند، مانند بورژوازی ، سرمایه داری و … ، زمینه هایی را که این افراد در آن ها کار می کردند زیر پا گذاشتند.
در آغاز پرفورمنس آرت از هنرهای تصویری مانند نقاشی و مجسمه سازی، شروع شد و سپس به تئاتر راه پیدا کرد.
پرفورمنس در غرب
در غرب، هنرمندان مکتب دادائیست انواع هنرهای تجسمی و نمایشی را با هم ترکیب کرده و مفاهیم را منتقل کردند و همه گیر شدن این شیوه های اجرایی در سراسر جهان منجر شد تا اصطلاح ظهور (رنسانس) جدید بر سر زبان‌ها بیوفتد.
«رسلی گلدبرگ» درباره این شیوه اجرایی نوشته است: «هنر پرفورمنس راهی است که می‌توان از طریق آن با گروه وسیعی از مردم ارتباط برقرار کرد و آنها را به معاشرت دوباره با فرهنگ و هنر واداشت پرفورمنس هر آنچه برای جلب مخاطب لازم است را در کیسه خود دارد و این به خلاقیت هنرمند باز می‌گردد که برای همراه نمودن مخاطب‌اش چه ابزاری را از کیسه‌اش خارج سازد. فضا در یک اجرای پرفورمنس محدودیتی ندارد. در گوشه یک رستوران، کنار خیابان، زیر درختان پارک یا یک گالری هنری: تنها نکته مهم در این اجرا حضور مخاطب است. لذا پرفورمنس می‌تواند هر آنجایی که چشمان جستجوگر مخاطبی انتظارش را می‌کشد متولد شود»
تفاوت پرفورنس آرت با تئاتر
پرفورمنس آرت یا همان هنر اجرا، از قطعات جداگانه و غیر مرتبط به هم تشکیل شده است. بنابراین ، در نگاه اول ، متوجه می شویم که پرفورمنس در مقابل با تئاتر در تضاد است و از برخی جهات دقیقاً برعکس چیزی است که ما آن را تئاتر می شناسیم.
اولین نکته ای که با تئاتر در تضاد است، این است که اجراگران پرفورمنس معتقدند که آنها اصولاً بازیگر نیستند، بلکه هنرمند اجرا هستند و عقیده دارند که اگر بازیگری تئاتر در بهترین شکل خودش انجام شود، نوعی از نمایشی است که از واقعیت عینی به دور است و نوعی وانمود کردن است، و این وانمود کردن هرچقدر که حرفه‌ای و استادانه انجام شود، باز هم وانمود کردن است.
آنها همچنین معتقدند که تظاهر به این نمی کنند که خودشان هستند و هیچ چیز خارج از خودشان نیست و شرایطی که در آن قرار دارند مربوط به ضمیر ناخودآگاهشان است که خود به خود بوجود می آید و آنچه در نتیجه انجام می دهند دوباره خودشان را انجام می دهند.
اکنون که آنها می توانند از ضمیر ناخودآگاه به اندازه کافی استفاده کنند تا برای حضور در صحنه از آن بهره‌مند شوند، این بحثی است که وقتی وارد جزئیات شویم ، تا حدودی به آن می پردازیم. اما این باور که ما بازیگر نیستیم و در تئاتر بازی نمی کنیم ، آنها را وادار می کند تا به شیوه ای متفاوت عمل کنند، در نهایت کارهایی را انجام دهند که هرگز در تئاتر قابل انجام نیست و نخواهد بود.
به عنوان مثال، در گروه “جزیره بزها” در شیکاگو، اجراگر به خود اجازه می دهد که روی صحنه به او شلیک کنند و سپس به سی‌سی‌یو برده می شود. این نوع کار چیزی نیست که در تئاتر انجام شود و چیزی نیست که حتی قابل تکرار باشد، بعید میدانم اجراگر یا بازیگری بخواهد همین کار را دوباره زنده کند.
پرفورمنس در شکل اصلی خود و همانطور که توسط بنیانگذاران آن ایجاد شده است بر اساس جنبه زنده بودن و شبیه به واقعیت است. البته روشهای دیگری نیز وجود دارد که بعداً در سایت اکتو به آن خواهیم پرداخت.
دومین نکته ای که پرفورمنس را با تئاتر متضاد می کند این است که قصه ندارد و اصلاً قصه نمی خواهد. نه تنها نمی‌خواهد روایت گونه باشد، بلکه نمی خواهد داستانی هم داشته باشد، و همانطور که قبلاً اشاره کردیم، از اجزای مستقل تشکیل شده است و هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند ، و اگر ارتباط داشته باشد، دیگر پرفورمنس یا هنر اجرا نخواهد شد.
سومین تفاوت بین این پرفورمنس آرت و تئاتر این است که اجراگران آن سعی می کنند نوعی هنر نمایشی را که از شکل اولیه خود تکامل یافته است و هنوز هم مورد توجه بسیاری است رونق دهند و آن این است که تماشاگر را به طور کامل دخالت دهند، البته نه به لحاظ احساسی ، بلکه در واقع او را عملی در اجرا مشارکت دهند که به گفته “ریچارد چکنر” هیچ تفاوتی بین اجراگر و تماشاگر احساس نشود. این چیزی است که در تئاتر اتفاق نمی‌افتد و نمی تواند این گونه باشد. در نتیجه پرفورمنس ازچندین جهت در تضاد با تئاتر قرار می‌گیرد و باید این دو هنر را از هم تفکیک کنیم و تفاوت های آن ها را بداینم.